۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

4

هر چقدر که می گذرد شمار آدمهای قابل احترام زندگیم کمتر می شود
هر چقدر می گذرد بیشتر متنفر می شوم و آدمها بیشتر دلم را می زنند
هرطور که فکر می کنم دنیا ترسناکتر و خطرناکتر از آن است که بتوان در آن زندگی کرد.

۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

یک عاشقانه بی مخاطب

تو را باید چکشی تحریر زد
و چون چنگی نواخت
و بربط طور در آغوش کشید
و نی وار بوسید
تو را باید چون عطر خاک خیس
تنفس کرد
-عمیق و چشم بسته-
آنگاه که دو انگشت را بر
پوسته سرد زندگی می گذارم
و در رگهایش می تپی

11

-خیلی شر و ور بافتم به هم رفیق...مختو خوردم...
+نه بابا این حرفا چیه؟!
-به خدا دلم داشت می ترکید...بغل میخوام واسه ترکیدن بغضم
+استیکر بغل نداره اینجا...
-بهتر...بغل واقعی میخوام...بغل استیکری دلتنگ ترم می کنه
+...